فارسی یاد...

آنچه برای درست نوشتن فارسی یاد گرفتم.....

فارسی یاد...

آنچه برای درست نوشتن فارسی یاد گرفتم.....

فارسی یاد...
طبقه بندی موضوعی

سلام.

در روزی که گذشت یک نکته درباره زبان فارسی یادگرفتم.همین را به تمام دوستان تقدیم می کنم...

 آبدیده با آبداده چه تفاوتی با هم دارند؟

آبدیده به معنای ترشده و نم‌کشیده در آب است؛ آنچه را که آب تباه کند *آبدیده* می‌گویند، مانند: آهک آبدیده(وقتی که دیگر استفاده نشود.)، پارچه آبدیده(وقتی که پارچه در آب افتد و کوتاه شود.)

آبداده به معنای محکم شده و مقاوم شده است، مانند: آهن آبداده( آهنی که در برابر زنگ‌زدن مقاوم است.)، فولاد آبداده(بعد از در آمدن از کوره). همچنین فولاد را آبدار هم  می‌گویند که به همین معناست. پس آن آهنی را که زنگ در آن تأثیر ندارد، آهن آبداده باید گفت. اگر آن را آهن آبدیده بگوییم، در واقع یعنی آهنی که زنگ زده است. 

اگر بخواهیم علتی برای این فرق‌گذاری بین این دوکلمه بیان کنیم، می‌توانیم به این نکته اشاره کنیم که فعل دیدن گاهی نا خواسته است و بدون آمادگی و چنانچه جسمی غیر‌عاقل مانند پارچه و آهک خودبه‌خود به آب برسد، نتیجه‌اش تباهی آن دو است. اما دادن بدون آگاهی و آمادگی نمی‌شود؛ پس کسی که آهن را آب داد، می‌داند چگونه باید تعامل بین آب و آهن را متعادل نگه دارد تا آهن زنگ نزند.

نکته‌: نمیتوان هم از اصطلاح آهن آبدیده(به معنای آهن زنگ زده) استفاده کرد و هم آهن آبداده( آهن مقاوم در برابر زنگ‌زدن). 

فقط استفاده از اصطلاح آهن آبداده درست است.

 

  • تا اینجا خواندم...

نظرات (۲۹)

با عرض سلام و خسته نباشید

مفتخر هستیم افتتاح سرویس وبلاگدهی نت لاگ با جدیدترین تکنولوژی روز دنیا را به عرض شما برسانیم.www.nlog.ir           

امکان انتقال کامل مطالب وبلاگ فعلی به وبلاگ جدید خود در نت لاگ بصورت اتوماتیک

www.nlog.ir         

نت لاگــ سیستمی قدرتمند مبتنی بر پایه جدیدترین تکنولوژی روز میباشد و به شما این امکان را میدهد تا بتوانید به سادگی وبـلاگ شخصی, مذهبی, ورزشی و یا شرکتی خود را ساخته و به انتشار محتوای خود بپردازید . ثبت وبـلاگ در نت لاگ کاملا رایگان می باشد و شما میتوانید در چند ثانیه وبـلاگ مورد نظر خود را ایجاد نمائید.

www.nlog.ir

 

 

سلام
...
  • علی اکبر مجنون الحسین جان
  • بسم رب الحی ارواحناله لک الفدا
    سلام وادب محضر شما برادر گرامی ام
    خرسندشدیم که خاک پایتان را طوطیای این عبد خدا فرمودید به حسینیه ی ققنوس کربلا سفر کردید ...امر کنید تا در اسرع وقت شما را به میان نوکرزادگان حضرت ارباب حسین جان ثبت نماییم...
    در ضمن مطلب فوق العاده عالی و گرانمایه ای بود ...لطفتان مستدام و عزت بر بامتان چراخان ....
    التماس دعای عهد وفرج مولایمان ان شاالله
  • خادم اهل بیت (ع) ارادتمند رزمنده ها
  • به نام خدا

    سلام علیکم

    وبلاگ شما هدف بسیار خوبی رو انتخاب کرده ...

    وبلاگتان در چفیه لینک شد

     

    جالبه...!!
    خیلی از این موارد زیاده...
    ممنون.
    سلام
     عامیانه میگیم آبدیده
    من خودم تا بحال آبداده به گوشم نخورده بود
    تشکر ازاین انتخاب برای حضور در جبهه فرهنگی
    سلام بزرگوار...
    نکته جالبی بود...
    آبدیده به معنی با تجربه هم بکار میره درسته؟!

    خیلی عالیه که نگرانیهای مقام معظم رهبری دغدغه شماست...
    موید باشید...
    سلام
    ممنون...
    سلام و احترام
    آفرین به شما و همت و دغدغه عالیتان ...
    با افتخار به جمع دوستان کیمیای وصال پیوستید.
    یا حق
    سلام
    ممنون از آموزش درست زبان فارسی.
    ممنون از آموزشتون...
    آقا فرمودند من نگران زبان فارسی هستم.
    و این کار شما هم آموزش زبان فراسی بود دیگه :)
    سلام
    موضوع خیلی خوبی رو برای وبلاگتون انتخاب کردید.
    این مطلب هم کاربردی و زیبا بود.
    خدا قوت!
  • امیرابوالفضل علوی
  • استفاده کردیم برادر..
    موفق باشید
    سلام
    نکته ای شما مطرح کردین آیا از منبع علمی خاصی هست یا اینکه تحقیق و برداشت خودتون هست ؟

    بسیار عالی...

    موفق باشید...

    سلام.
    منم مثل بقیه ی دوستان باید بگم موضوع خوبی رو برای وبلاگتون انتخاب کردید.
    همیشه دغذغه ی ای این رو داشتم و سعی کردم به سهم خودم کاری هر چند کوچک انجام بدم.
    ان شاءالله که موفق باشید.
    سلام
    اولین پستتون رو که دیدم از سوژه ای که انتخاب کرده بودین خوشم اومد
    ولی بعد از خوندن این پست با خودم فکر کردم آیا واقعا مطرح کردن چنین
    موضوعاتی، مثلا فرق آبدیده و آبداده که به ندرت هم استفاده می شن
    خیلی ضرورت داره؟
  • رها پاک سرشت
  • چه جالب
    غلط مصطلح رو استفاده کردن اشکال داره؟
  • علی اکبر مجنون الحسین جان
  • بسم الله الرحمن الرحیم

    السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

    ارواحناله لک الفدا

    باسلام وادب محضر همه ی بزرگواران؛خواهران گرامی و برادران عزیزم

    این شعر را از سوی حسینیه ی ققنوس کربلا

    به مناسبت میلاد مادرجان عالمین؛فرمانروای کائنات هستی،حضرت فاطمه زهرا ارواحناله لک الفدا هدیه به شما خوبان می نمایم.

    امیداست که شما با نشر این شعر استثنائی و زیبا؛باعث خیرات و برکات عالی برای خود وخانواده ی خود و همه عالم شوید.انشاالله

    التماس دعای عهدوفرج مولایمان اباصالح المهدی جان

    را از هم بخواهیم و فراموش نکنیم


    خواب بودم، خواب دیدم مرده ام
    بی نهایت خسته و افسرده ام

    تا میان گور رفتم دل گرفت
    قبر کن سنگ لحد را گل گرفت

    روی من خروارها از خاک بود
    وای، قبر من چه وحشتناک بود!

    بالش زیر سرم از سنگ بود
    غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود

    هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت
    سوره ی حمدی برایم خواند و رفت

    خسته بودم هیچ کس یارم نشد
    زان میان یک تن خریدارم نشد

    نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی
    ترس بود و وحشت و دلواپسی

    ناله می کردم ولیکن بی جواب
    تشنه بودم، در پی یک جرعه آب

    آمدند از راه نزدم دو ملک
    تیره شد در پیش چشمانم فلک

    یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
    دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟

    گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود
    لرزه بر اندام من افتاده بود!

    هر چه کردم سعی تا گویم جواب
    سدّ نطقم شد هراس و اضطراب

    از سکوتم آن دو گشته خشمگین
    رفت بالا گرزهای آتشین

    قبر من پر گشته بود از نار و دود
    بار دیگر با غضب پرسش نمود:

    ای گنه کار سیه دل، بسته پر
    نام اربابان خود یک یک ببر

    گوئیا لب ها به هم چسبیده بود
    گوش گویا نامشان نشنیده بود

    نامهای خوبشان از یاد رفت
    وای، سعی و زحمتم بر باد رفت

    چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد
    بار دیگر بر سرم فریاد کرد:

    در میان عمر خود کن جستجو
    کارهای نیک و زشتت را بگو

    هر چه می کردم به اعمالم نگاه
    کوله بارم بود مملو از گناه

    کارهای زشت من بسیار بود
    بر زبان آوردنش دشوار بود

    چاره ای جز لب فرو بستن نبود
    گرز آتش بر سرم آمد فرود

    عمق جانم از حرارت آب شد
    روحم از فرط الم بی تاب شد

    چون ملائک نا امید از من شدند
    حرف آخر را چنین با من زدند:

    عمر خود را ای جوان کردی تباه
    نامه اعمال تو باشد سیاه

    ما که ماموران حق داوریم
    پس تو را سوی جهنم می بریم

    دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود
    دست و پایم بسته در زنجیر بود

    نا امید از هرکجا و دل فکار
    می کشیدندم به خِفّت سوی نار

    ناگهان الطاف حق آغاز شد
    از جنان درهای رحمت باز شد

    مردی آمد از تبار آسمان
    دیگران چون نجم و او چون کهکشان

    صورتش خورشید بود و غرق نور
    جام چشمانش پر از خمر طهور

    لب که نه، سرچشمه ی آب حیات
    بین دستش کائنات و ممکنات

    چشمهایش زندگانی می سرود
    درد را از قلب انسان می زدود

    بر سر خود شال سبزی بسته بود
    بر دلم مهرش عجب بنشسته بود

    کِی به زیبائی او گل می رسید
    پیش او یوسف خجالت می کشید

    دو ملک سر را به زیر انداختند
    بال خود را فرش راهش ساختند

    غرق حیرت داشتند این زمزمه
    آمده اینجا حسین فاطمه؟!

    صاحب روز قیامت آمده
    گوئیا بهر شفاعت آمده

    سوی من آمد مرا شرمنده کرد
    مهربانانه به رویم خنده کرد

    گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)
    من کجا و دیدن روی حسین (ع)

    گفت: آزادش کنید این بنده را
    خانه آبادش کنید این بنده را

    اینکه این جا این چنین تنها شده
    کام او با تربت من وا شده

    مادرش او را به عشقم زاده است
    گریه کرده بعد شیرش داده است

    خویش را در سوز عشقم آب کرد
    عکس من را بر دل خود قاب کرد

    بارها بر من محبت کرده است
    سینه اش را وقف هیئت کرده است

    سینه چاک آل زهرا بوده است
    چای ریز مجلس ما بوده است

    اسم من راز و نیازش بوده است
    تربتم مهر نمازش بوده است

    پرچم من را به دوشش می کشید
    پا برهنه در عزایم می دوید

    بهر عباسم به تن کرده کفن
    روز تاسوعا شده سقای من

    اقتدا بر خواهرم زینب نمود
    گاه میشد صورتش بهرم کبود

    تا به دنیا بود از من دم زده
    او غذای روضه ام را هم زده

    قلب او از حب ما لبریز بود
    پیش چشمش غیر ما ناچیز بود

    با ادب در مجلس ما می نشست
    قلب او با روضه ی من می شکست

    حرمت ما را به دنیا پاس داشت
    ارتباطی تنگ با عباس داشت

    اشک او با نام من می شد روان
    گریه در روضه نمی دادش امان

    بارها لعن امیه کرده است
    خویش را نذر رقیه کرده است

    گریه کرده چون برای اکبرم
    با خود او را نزد زهرا (س) می برم

    هرچه باشد او برایم بنده است
    او بسوزد، صاحبش شرمنده است

    در مرامم نیست او تنها شود
    باعث خوشحالی اعدا شود

    کشته اشکم، شفیع امتم
    شیعیان را مُنجِیَم از درد و غم

    گرچه در ظاهر گنه کار است و بد
    قلب او بوی محبت میدهد

    سختی جان کندن و هول جواب
    بس بود بهرش به عنوان عقاب

    در قیامت عطر و بویش می دهم
    پیش مردم آبرویش می دهم

    آری آری، هرکه پا بست من است
    نامه ی اعمال او دست من است

    ناگهان بیدار گردیدم زخواب
    از خجالت گشته بودم خیس آب

    دارم اربابی به این خوبی ولی
    می کنم در طاعت او تنبلی؟!

    من که قلبم جایگاه عشق اوست
    پس چرا با معصیت گردیده دوست؟

    من که گِریَم بهر او شام و پگاه
    پس به نامحرم چرا کردم نگاه؟

    من که گوشم روضه ی او را شنید
    پس چرا شد طالب ساز پلید؟

    چشم و گوش و دست و پا و قلب و دل
    جملگی از روی مولایم خجل

    شیعه بودن کی شود با ادعا؟
    ادعا بس کن اگر مردی بیا

    پا بنه در وادی عشق و جنون
    حبّ دنیا را ز قلبت کن برون

    حبّ دنیا معصیت افزون کند
    معصیت قلب ولیّ را خون کند

    باش در شادی و غم عبد خدا
    کن حسابت را ز بی دینان جدا

    قلب مولا را مرنجان ای جوان
    تا شوی محبوب رب مهربان

    سعی کن حرص و طمع خانه خرابت نکند
    غافل از واقعه ی روز حسابت نکند

    ای که دم می زنی از عشق حسین بن علی (ع)
    آن چنان باش که ارباب جوابت نکند

     

    شاعر عزیزاین شعر؛برادر بزرگوارامان

    سید امیرحسین حسینی است.

    همگی برایش از خداوند جلیل توفیقات

    عظیم مسئلت می نمائیم.

    اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم


    سلام
    ممنون بابت نکته ای که آموزش دادید.
    سلام
    ممنون
    یاد گرفتیم
  • فانوس جزیره ...
  • حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند :

    هر که بر پدرم رسول خدا و بر من به مدّت سه روز سلام کند خداوند بهشت را براى او واجب مى گرداند، چه در زمان حیات و یا پس از مرگ ما باشد.

    سلام علیکم

    ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز نکوداشت مقام مادر بر شما بزرگوار مبارک باد .

    عاقبتتون بخیر

    سلام

    ممنون ...

    استفاده کردیم ...

  • در راه مانده...
  • جالب بــود! :)

    خــداقــوت
    سلام
    ممنون
  • محمد حسین خانی کوثرخیزی
  • ممنون استفاده بردیم
    ممنون استفاده کردم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی