فارسی یاد...

آنچه برای درست نوشتن فارسی یاد گرفتم.....

فارسی یاد...

آنچه برای درست نوشتن فارسی یاد گرفتم.....

فارسی یاد...
طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

سلام.

در روزی که گذشت یک نکته درباره زبان فارسی یادگرفتم.همین را به تمام دوستان تقدیم می کنم...

 آبدیده با آبداده چه تفاوتی با هم دارند؟

آبدیده به معنای ترشده و نم‌کشیده در آب است؛ آنچه را که آب تباه کند *آبدیده* می‌گویند، مانند: آهک آبدیده(وقتی که دیگر استفاده نشود.)، پارچه آبدیده(وقتی که پارچه در آب افتد و کوتاه شود.)

آبداده به معنای محکم شده و مقاوم شده است، مانند: آهن آبداده( آهنی که در برابر زنگ‌زدن مقاوم است.)، فولاد آبداده(بعد از در آمدن از کوره). همچنین فولاد را آبدار هم  می‌گویند که به همین معناست. پس آن آهنی را که زنگ در آن تأثیر ندارد، آهن آبداده باید گفت. اگر آن را آهن آبدیده بگوییم، در واقع یعنی آهنی که زنگ زده است. 

اگر بخواهیم علتی برای این فرق‌گذاری بین این دوکلمه بیان کنیم، می‌توانیم به این نکته اشاره کنیم که فعل دیدن گاهی نا خواسته است و بدون آمادگی و چنانچه جسمی غیر‌عاقل مانند پارچه و آهک خودبه‌خود به آب برسد، نتیجه‌اش تباهی آن دو است. اما دادن بدون آگاهی و آمادگی نمی‌شود؛ پس کسی که آهن را آب داد، می‌داند چگونه باید تعامل بین آب و آهن را متعادل نگه دارد تا آهن زنگ نزند.

نکته‌: نمیتوان هم از اصطلاح آهن آبدیده(به معنای آهن زنگ زده) استفاده کرد و هم آهن آبداده( آهن مقاوم در برابر زنگ‌زدن). 

فقط استفاده از اصطلاح آهن آبداده درست است.

 

  • تا اینجا خواندم...

. اسم فارسى را با خطّ لاتین می نویسند! خب چرا؟ چه کسى می خواهد از این استفاده کند؟ آن کسى که زبانش فارسى است یا آن کسى که زبانش خارجى است؟ اسم فارسى با حروف لاتین! یا اسمهاى فرنگى روى محصولات تولید شده‌ى داخل ایران که براى من عکسهایش را و تصویرهایش را فرستادند! خب چه داعى داریم ما این کار را بکنیم؟

بله، یک‌وقت شما یک محصول صادراتى دارید، آنجا در کنار زبان فارسى - فارسى هم باید باشد البتّه؛ هرگز نبایستى از روى محصولات ما زبان فارسى برداشته بشود - البتّه زبان خارجى هم به آن کشورهایى که خواهد رفت، اگر زبان دیگرى دارند نوشته بشود، امّا محصولى در داخل تولید می شود، در داخل مصرف می شود، چه لزومى دارد؟

روى کیف بچّه‌هاى دبستانى چه لزومى دارد که یک تعبیر فرنگى نوشته بشود؟ روى اسباب بازى‌ها همین‌جور؛من واقعاً حیرت می کنم.

این جزو چیزهایى است که شما خیلى درباره‌اش مسئولیّت دارید. البتّه من مثالهایى در ذهن دارم براى این استعمال زبان فارسى که نمیخواهم دیگر حالا آنها را عرض کنم؛ نام شرکت، نام محصول، نام مغازه! و از این قبیل همین‌طور مکرّر تعبیرات فرنگى و بخصوص انگلیسى؛

من از این احساس خطر می کنم و لازم است که حضرات و شوراى عالى انقلاب فرهنگى نسبت به این مسئله بجد دنبال کنند و دولت به طور جدّى مواجه بشود با این مسئله. حالا معناى مواجهه این نیست که فوراً فردا مثلاً با یک شیوه‌ى تندى یا شیوه‌ى خشنى برخورد کنند، [مواجه بشوید] امّا حکمت‌آمیز؛ ببینید چکار می توانید بکنید که جلو این را بگیرید؛

این هم یک مسئله.

 

  • تا اینجا خواندم...

.....من خیلى نگران زبان فارسى‌ام؛ خیلى نگرانم.

سالها پیش ما در این زمینه کار کردیم، اقدام کردیم، جمع کردیم کسانى را دُور هم بنشینند. من می بینم کار درستى در این زمینه انجام نمی گیرد و تهاجم به زبان زیاد است.

همین‌طور دارند اصطلاحات خارجى [به‌کار میبرند]. ننگش می کند کسى که فلان تعبیر فرنگى را به کار نبرد و به جایش یک تعبیر فارسى یا عربى به کار ببرد؛ ننگشان می کند.این خیلى چیز بدى است؛ این جزو اجزاء فرهنگ عمومى است که باید با این مبارزه کرد.

دوستان! زبان فارسى یک روزى از قسطنطنیّه‌ى آن روز، از استانبولِ آن روز، زبان علمى بوده تا شبه قارّه‌ى هند؛ اینکه عرض می کنم از روى اطّلاع است.در آستانه- مرکز حکومت عثمانى - زبان رسمى در یک برهه‌ى طولانى‌اى از زمان، زبان فارسى بوده.

در شبه قارّه‌ى هند برجسته‌ترین شخصیّت‌ها با زبان فارسى حرف می زدند و انگلیس‌ها اوّلى که آمدند شبه قارّه‌ى هند، یکى از کارهایى که کردند این بود که زبان فارسى را متوقّف کنند؛ جلو زبان فارسى را با انواع حیَل و مکرهایى که مخصوص انگلیس‌ها است گرفتند.

البتّه هنوز هم زبان فارسى آنجا رواج دارد و عاشق دارد؛ کسانى هستند در هند - که بنده رفته‌ام دیده‌ام، بعضى‌هایشان اینجا آمدند آنها را دیدیم - عاشق زبان فارسى‌اند؛ امّا ما در کانون زبان فارسى، داریم زبان فارسى را فراموش می کنیم؛ براى تحکیم آن، براى تعمیق آن، براى گسترش آن، براى جلوگیرى از دخیل هاى خارجى هیچ اقدامى نمی کنیم

. یواش یواش [در] تعبیرات ما یک حرفهایى می زنند - هر روزى هم که می گذرد یک چیز جدیدى مى‌آید - ما هم نشنفته‌ایم. گاهى مى‌آیند یک کلمه‌اى می گویند، بنده می گویم معناى آن را نمی فهمم ، می گویم معناى آن چیست؟ معنا [که‌] می کنند، تازه ما اطّلاع پیدا می کنیم که این کلمه آمده؛ [این‌] یواش یواش کشانده شده به طبقات و توده‌ى مردم؛ این خطرناک است....  

  • تا اینجا خواندم...