فارسی بگوییم 1
- ۳ نظر
- ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۴۸
*آزمایش واژه فارسی است. اما برخی فارسی زبانان این واژه را با “ات” جمع می بندند که نادرست است و باید با “ها” جمع بسته شود. پس ”آزمایش ها” درست است.
به جای روزنامه جات، ترشی جات و شیرینی جات هم بهتر است بنویسیم روزنامه ها، کارخانه ها، ترشی ها، شیرینی ها و …
*یکی از غلط های فاحش در فارسی جمع بستن نام های جمع است. مانند تشکیلات که جمع تشکیل است و هنگامی که با “ات” آن را جمع می بندند، جمع در جمع می شود: اخبارها، جواهر ها یا جواهرات، حواس ها، عملیات ها از این دسته اند که شکل درست نوشتن و گفتن آن ها چون این است: اخبار، جواهر، حواس، عملیات.
*میانواژه ی “است” و “هست” در ریشه اصلی هیچ تفاوتی نیست. این دو لفظ دو صورت یک کلمه و به یک معنی است و اختلافی که در کاربرد آن ها وجود دارد بیش تر از جنبه معنی و بیان است تا از جنبه لغت و دستور.
نکته در این جاست که در کلمهی “هست” در مقایسه با “است” تاکیدی هم وجود دارد، اما در کاربرد کلمه “است” تاکیدی در کار نیست و تنها رابطه ی میان نهاد و گزاره بیان می شود.
به این دو جمله توجه کنید:
آیا هوا روشن است؟ آیا هوا روشن هست؟
در مورد نخست، مراد بیان رابطه ی میان هوا و روشن است و در مورد دوم تاکید بر روشن است. به این دلیل است که مثلا در مقام انکار، درمورد نخست رابطه را و در مورد دوم مورد تاکید (روشن) را باید انکار کرد: آیا هوا روشن است؟ نه، هوا تاریک است. آیا هوا روشن هست؟ نه، هوا روشن نیست. یعنی در برابر هست همیشه نیست و در برابر است بیش تر همان است تکرار می شود و وصف برعکس به کار می رود.
آقای ابوالحسن نجفی در کتاب “غلط ننویسیم” در ارتباط با این دو واژه می نویسد:
در دو جمله ی احمد عاقل است و احمد عاقل هست جمله نخست عاقل بودن احمد را خبر می دهد و حال آن که جمله ی دوم این خبر را با تاکید بیان می کند و گویی به مخاطب اطمینان می دهد که در عاقل بودن احمد نباید تردید کرد.
با این همه، این تمایز معنایی در همه جا و با این دقت رعایت نشده است و در ادبیات فارسی نمونه هایی را می توان یافت.
*در این جا به نمونههایی از نادرستگویی و نادرستنویسی در زبان فارسی اشاره میشود:
• ساختن – ساختن به معنی مثبت “درستکردن”، “آبادکردن”، “ساماندادن”، و… است. شایسته است که به جای استفاده از آن در فعلهای ترکیبی مانند “ویرانساختن”، “نابودساختن”، “پایمالساختن” و… بگوییم “ویرانکردن”، ” نابودکردن” و …
• هر از گاهی – این ترکیب واژگانی ساختار روشنی ندارد و معلوم نیست از کجا آمده است. پس بهتر است به جای آن “گاهی” یا “گاه گاه” یا “هر چند گاه یک بار” به کار رود.
• استفاده های بی مورد از “مورد”- بسیار دیده شده است که نویسندگان این واژه را بی آن که نیازی باشد به کار می بندند. برای نمونه: “مورد استفاده قرار داد”، “مورد دلخواه”، “مورد استقبال قرار گرفت”. که درست آن ها “استفاده شد”، ” دلخواه” و “استقبال شد” است
• در گفت و گو ها و نوشته ها دیده شده که می گویند و می نویسند ” می خواهم یک سوال بپرسم” که درست آن “پرسشی دارم” یا “سوالی دارم” است.
• واگیردار- درست این واژه “واگیر” است. یعنی یک بیماری “واگیر” است نه “واگیردار”. آیا میتوان گفت آدمی باسواددار است یا بانمکدار است!
• ترکیب “لازم به یادآوری است” از نظر ساختاری درست نیست. بهتر است گفته و نوشته شود ” یادآوری می شود”.
سلام به تمامی دوستانی ...
چند مورد پرسیده بودید لازم دیدم جوابی عرض کنم...
*مطالب بعد از تحقیق و مطالعه انتخاب می شوند و در این راه از منابعی مثل
1.آین نگارش وویرایش دکتر سمیعی گیلانی
2.غلط ننویسم دکتر ابوالحسن نجفی
3....
استفاده می شود.
* پرسیده بودید که به کار بردن غلط های رایج چه ایرادی دارد؟ اما سوالی می پرسم به کار بردن غلط های رایج تا چه زمانی باید ادامه داشته باشد؟به نظر شما بهتر نیست هر چه زودتر از غلط های رایج جلوگیری کرد؟
بالاخره باید زمانی هم برای علاج بیماری در نظر گرفت....
* شاید در مرحله اول یاد گرفتن تفاوت آبدیده با آبداده مهم به نظر نرسد اما به نظرم آسیب ها و بیماری ها کم کم به وجود می آیند.
غیر ضروری دانستن اصلاح خیلی از غلط های رایج باعث نادیده گرفته شدن اصلاح غلط های ضروری شده است.
باز هم منتظر حضور و انتقاد شما دوستان گرامی هستم....
سلام.
در روزی که گذشت یک نکته درباره زبان فارسی یادگرفتم.همین را به تمام دوستان تقدیم می کنم...
آبدیده با آبداده چه تفاوتی با هم دارند؟
آبدیده به معنای ترشده و نمکشیده در آب است؛ آنچه را که آب تباه کند *آبدیده* میگویند، مانند: آهک آبدیده(وقتی که دیگر استفاده نشود.)، پارچه آبدیده(وقتی که پارچه در آب افتد و کوتاه شود.)
آبداده به معنای محکم شده و مقاوم شده است، مانند: آهن آبداده( آهنی که در برابر زنگزدن مقاوم است.)، فولاد آبداده(بعد از در آمدن از کوره). همچنین فولاد را آبدار هم میگویند که به همین معناست. پس آن آهنی را که زنگ در آن تأثیر ندارد، آهن آبداده باید گفت. اگر آن را آهن آبدیده بگوییم، در واقع یعنی آهنی که زنگ زده است.
اگر بخواهیم علتی برای این فرقگذاری بین این دوکلمه بیان کنیم، میتوانیم به این نکته اشاره کنیم که فعل دیدن گاهی نا خواسته است و بدون آمادگی و چنانچه جسمی غیرعاقل مانند پارچه و آهک خودبهخود به آب برسد، نتیجهاش تباهی آن دو است. اما دادن بدون آگاهی و آمادگی نمیشود؛ پس کسی که آهن را آب داد، میداند چگونه باید تعامل بین آب و آهن را متعادل نگه دارد تا آهن زنگ نزند.
نکته: نمیتوان هم از اصطلاح آهن آبدیده(به معنای آهن زنگ زده) استفاده کرد و هم آهن آبداده( آهن مقاوم در برابر زنگزدن).
فقط استفاده از اصطلاح آهن آبداده درست است.